کد خبر: ۲۶۷۱
۱۹ اسفند ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

محمدجعفر پاکروان؛ خالق تصاویر اساطیری

محمدجعفر پاکروان می‌گوید: دلم می‌خواست حیوانات، گل‌ها و تصاویر نقاشی‌هایم ساخته ذهن خودم باشد. پذیرش این موضوع برای خیلی‌ها سخت بود. به‌ویژه که می‌دیدم بیشتر افراد دنبال تصاویر طبیعی زیباشناسانه هستند. بعد رو می‌کند به تابلویی که بالای سرش است و توضیح می‌دهد: این گل‌ها و حیواناتی که می‌بینید تصویری است که به‌طور ذهنی به آن رسیده‌ام و فقط در آثار خودم وجود دارد. تا این زمان تابلوها و آثار نقاشی او در نگارخانه‌ها نمایش داده می‌شد و فقط بدین طریق بازخورد آن‌ها را می‌گرفت.

نقاشی‌هایش روی دیوارهای شهر جا خوش کرده و به رهگذران نگاه می‌کنند. اولین نقاشی دیواری‌اش را اواخر سال90 روی دیواری در میدان دانش‌آموز کشید و آنجا بود که فهمید چه لذتی دارد وقتی دیوار شهر جای برگه نقاشی‌اش را می‌گیرد. ایده‌هایش از کارگاهش بیرون آمده بودند و دیوار شهر شده بود محل کارش. او هم با شوقی که هر روز بیشتر از قبل می‌شد، رنگ در رنگ می‌زد تا بهار که می‌آید، دیوار نونوار شده باشد. 

درباره محمدجعفر پاکروان صحبت می‌کنیم. هنرمند 37ساله محله فارغ‌التحصیلان که کارشناسی‌ارشد نقاشی دارد و طرح‌های خلاقانه‌اش روی پنج‌دیوار شهرمان نقش بسته‌اند. او تاکنون 20نمایشگاه انفرادی و 30نمایشگاه گروهی داشته و چند صباحی هم در دانشگاه تدریس کرده است.

 

نمی‌دانستم شغلی به نام نقاش هست

قرارمان با این هنرمند منطقه11 در کارگاهش است. پله‌های سرسبز و پر از گلدان‌ را که بالا می‌رویم، دری باز می‌شود که به هر طرف آن چشم می‌اندازیم رنگ و قلم‌مو می‌بینیم. رو به دیواری که پر از تابلوی نقاشی است می‌نشینیم. همه دفترهای نقاشی‌اش را که ابعادی آلبومی دارند، از روی میز برمی‌دارد، جلویمان می‌گذارد و می‌گوید: ماهیت من این‌هاست.

ورق می‌زنم.شیوه خودش را دارد که ترکیبی از سبک‌های مختلف نقاشی است. طبیعت، حیوان و بهره‌گیری از تاریخ را می‌توان وجه مشترک بیشتر نقاشی‌هایش دانست. مابقی صفحاتی هستند که احساس درونی خودش را به تصویر کشیده‌اند.

همان احساس‌هایی که از کشف و شهودهای درونی‌اش نشئت گرفته‌اند و در گذر زمان تغییراتی محتوایی و کیفی را نشان می‌دهند. او حالا هنرمندی است که خودش و سبک کاری‌اش را پیدا کرده و طرح‌های خلاقانه‌اش در فضای مجازی باعث شده سفارش‌هایی حتی از خارج کشور داشته باشد.

مثل بیشتر هنرمندان استعدادش را از همان کودکی نشان داده و نقاشی خوبی داشته است اما به قول خودش آن زمان حتی نمی‌دانسته شغلی به نام نقاش هم هست. دوران ابتدایی، هنرش را در نقاشی‌های روزنامه‌دیواری مدرسه نشان می‌داد. به دبیرستان که رسید تا کاغذ و قلم به دستش می‌رسید کاریکاتوری می‌کشید که بیشتر آن‌ها محتوایی طنز داشتند. 

او آن روزها را این‌گونه تعریف می‌کند: سال اول دبیرستان مقام اول مسابقه کاریکاتور را در مدرسه به دست آوردم اما باز هم نقاشی برایم جدی نبود. سیگار، اعتیاد و معضلات اجتماعی ذهنم را مشغول کرده بود و کاریکاتورهای مختلفی درباره این‌ها می‌کشیدم.

 

 

تغییر رشته از ریاضی به هنر

هنرمند محله فارغ‌التحصیلان از شروع یک مسیر می‌گوید: سال80 تصمیم گرفتم به کلاس طراحی بروم. این شانس را داشتم که استادم حسین واحد از همان ابتدا خیلی اصولی کار را یادم داد.
پاکروان کلامش را تأکیدی‌تر می‌کند و ادامه می‌دهد: در نقاشی آموزش اولیه خیلی مهم است. اگر کسی اصول پایه را درست یاد نگیرد یا حتی به اشتباه یاد بگیرد بعدش باید ماه‌ها و سال‌ها وقت بگذارد تا آن پایه غلط را اصلاح کند اما خدا را شکر من استادی داشتم که از ابتدا اصول کار را به‌درستی یادم داد و جا دارد همین جا از او تشکر کنم.

او سال82 در کلاس‌های طراحی جهاد دانشگاهی ثبت‌نام می‌کند و در آنجا هم با استاد علی ساداتی‌پور آشنا می‌شود که بدین وسیله راه ورود به عرصه نقاشی برایش هموارتر و جدی‌تر می‌شود. پاکروان این دوران را از نقطه عطف‌های زندگی‌اش می‌داند و تعریف می‌کند: از طرفی استاد ساداتی‌پور خیلی به من کمک کرد و مشوقم بود، از طرفی هم محیط جهاد دانشگاهی نگاهم به هنر را تغییر داد. 

برای من نوجوان که تا آن موقع دانشگاه و فضاهای هنری را ندیده بودم، آمفی تئاتر، کتابخانه، کتاب‌فروشی، هم‌نشینی با استادان و هنرمندان کلاس‌های هنری جهاد دانشگاهی باعث شد خیلی جدی‌تر به نقاشی فکر کنم. آنجا نقطه اشتراک‌هایی بین خودم و هنرمندان می‌دیدم و هر روز مصمم‌تر می‌شدم که نقاشی را به‌طور حرفه‌ای دنبال کنم و این رویه آن‌قدر ادامه داشت که به جای وقت‌‌گذرانی با دوستان مدرسه، دلم می‌خواست بنشینم نقاشی بکشم.

پاکروان آن‌زمان در رشته ریاضی تحصیل می‌کرده و وقتی این علایق هنری خودش را می‌بیند ابتدا دچار یأس و سردرگمی می‎شود اما درنهایت تصمیمش را می‌گیرد و از ریاضی به هنر تغییر رشته می‌دهد. به‌دلیل ناآشنایی با هنر، پشت کنکور می‌ماند ولی او که علاقه‌اش را پیدا کرده بود، بر همین رشته متمرکز می‌شود تا اینکه سال 84 با قبولی در دانشکده هنر کرمان به این دیار می‌رود. البته چون نتوانسته با آب و هوای خشک و کویری کرمان کنار بیاید درخواست انتقالی به دانشگاه هنر نیشابور را می‌دهد و با حضور در طبیعت سبز این شهر ادب و فرهنگ، ذوق هنری‌اش بیش از پیش گل می‌کند.

او می‌گوید: دانشگاه نیشابور این‌قدر برایم جذاب بود که حتی وقتی کلاس نداشتم به آنجا می‌رفتم تا بتوانم با استادان و دانشجویان رشته‌ام گپ‌وگفت داشته باشم. از آنجایی‌که در جهاد دانشگاهی جرقه نمایشگاه زدن در ذهنم شکل گرفته بود، در دانشگاه تصمیم گرفتم از بخش‌های مختلف پارک ملت نقاشی کنم و در نمایشگاه نشان دهم.

 

حرکت در مسیر سخت‌کوشی

پاکروان سال 87 این ایده‌اش را عملی می‌کند و بدین ترتیب اولین نمایشگاه انفرادی آثارش برگزار می‌شود که درباره‌اش چنین می‌گوید: الان که فکر می‌کنم می‌دانم آن نمایشگاه اصلا حرفه‌ای نبود اما آن موقع خیلی به نظرم قشنگ و جذاب می‌آمد در عین حال می‌دانستم باید آثارم دیده و نقد شوند. 

با سخت‌کوشی دنبال اهدافم را گرفتم و به شوق فردای خوبی که منتظرش بودم باز هم نقاشی کشیدم

متأسفانه آن زمان هم مثل الان نقد سازنده کم بود و نقدهایی که به دانشجوی سال پایینی چون من شد بیشتر ناامیدکننده بودند. البته کنارش هم تشویق‌هایی بود و استادانم از پشتکارم تعریف می‌کردند و می‌گفتند آینده خوبی برایت می‌بینیم. در این میان تصمیم گرفتم بر همین تشویق‌ها و امیدها متمرکز شوم چراکه با خودم گفتم اگر بخواهم به نقدهای ناامیدکننده گوش دهم باید قلم و نقاشی را کنار بگذارم.

پاکروان یادی از گذشته می‌کند و با اشاره به امثال خودش که دهه شصتی هستند، از سخت‌کوشی این نسل سخن به میان می‌آورد و می‌گوید: ما دهه شصتی‌ها برای درس خواندن و موفق شدن باید تلاش می‌کردیم. مستقل بودیم و سختی‌های به قله رسیدن را به جان می‌خریدیم. من هم از همین جنس بودم. با سخت‌کوشی دنبال اهدافم را گرفتم و به شوق فردای خوبی که منتظرش بودم باز هم نقاشی کشیدم و 4-3 نمایشگاه دیگر در دانشگاه برپا کردم تا باز هم آثارم دیده و نقد شوند.

او بعد از فارغ‌التحصیلی به مشهد می‎آید و سال 88 اولین نمایشگاهش را در این شهر دایر می‌کند. سال 89 هم استادش ساداتی‌پور از او دعوت می‌کند تا نمایشگاهی در جهاد دانشگاهی مشهد بر پا کند. پاکروان حالا دیگر در مسیر حرفه‌ا‌ی‌تر شدن گام برمی‌دارد. 

از طبیعت الهام می‌گرفته و در کنارش، طنز و طراحی‌های موضوعی دوران نوجوانی را با اصول نقاشی و ذهنیات خودش تلفیق می‌کند که نتیجه آن رسیدن به شیوه منحصر به فردی است که اکنون دارد و متعلق به خودش است. او در راه رسیدن به این سبک، بسیار داستان گوش داده و داستان‌سازی کرده است. از داستان‌های جن و پری مادربزرگش گرفته تا داستان‌های اساطیری و ادبیات شفاهی.

 

تصویرسازی با داستان‌های ذهنی

او ذهنی بودن این داستان‌ها را قسمت هیجان‌انگیز کارش بیان می‌کند و بعد با همین هیجانی که در خاطرش هست می‌گوید: دلم می‌خواست حیوانات، گل‌ها و تصاویر نقاشی‌هایم ساخته ذهن خودم باشد. پذیرش این موضوع برای خیلی‌ها سخت بود. به‌ویژه که می‌دیدم بیشتر افراد دنبال تصاویر طبیعی زیباشناسانه هستند. بعد رو می‌کند به تابلویی که بالای سرش است و توضیح می‌دهد: این گل‌ها و حیواناتی که می‌بینید تصویری است که به‌طور ذهنی به آن رسیده‌ام و فقط در آثار خودم وجود دارد.

تا این زمان تابلوها و آثار نقاشی او در نگارخانه‌ها نمایش داده می‌شد و فقط بدین طریق بازخورد آن‌ها را می‌گرفت اما از این پس با فضای مجازی آشنا می‌شود و با گذاشتن تصویر نقاشی‌هایش در این فضا، بازخوردهای گسترده‌تری دریافت می‌کند و می‌بیند چطور طیف‌های مختلفی از آثارش تعریف و تمجید می‌کنند. این موضوع اعتماد به نفس او را بیش از پیش می‌کند تا با شوق بیشتری سرنخ‌های ذهنی خودش را دنبال کند.

پاکروان تعریف می‌کند: در نگارخانه‌ها طیف محدودی آثارم را می‌دیدند ولی در فضای مجازی از شهرها و کشورهای مختلف بازدیدکننده داشتم حتی بعضی‌ها با کلی استقبال، سفارش اثر می‌دادند و آثارم را می‌خریدند. همچنین توانستم با نقاشان حرفه‌ای مرتبط شوم و از نقد و تعریف‌هایی که درباره آثارم داشتند استفاده کنم. این‌ها من را در مسیری قرار داد که باعث شد با اعتماد به نفس و اشتیاق بیشتری کارم را دنبال کنم و از طرفی هم به فکر برپاکردن گالری در دیگر شهرها افتادم.

پاکروان سال91 اولین نمایشگاه خودش در تهران را برپا می‌کند که آن را هم تجربه موفقی می‌داند و می‌گوید: تهرانی‌ها بیشتر از مشهدی‌ها با هنر ارتباط برقرار می‌کنند و برایش هزینه می‌دهند. آثار من هم که منحصر به فرد است و شیوه خاص خودش را دارد، مورد پسند هرکسی واقع نمی‌شود اما تهرانی‌ها از آثار نو و جدید بیشتر استقبال می‌کنند طوری که در نمایشگاه تهران احساس کردم جلوتر از مشهد هستم. 

او این نمایشگاه را تجربه موفقی می‌داند چراکه به واسطه آن از طرفی به قول خودش دیده شده و از طرفی هم با اقتصاد هنر آشنا شده است و فهمیده که از این به بعد می‌تواند از طریق عرضه و فروش تابلوهایش درآمد کسب کند.

 

آشنایی با شاهنامه و شروع طرح‌های جدید

این هنرمند، سال ۹۰ در فراخوان طرح‌های استقبال از بهار شرکت می‌کند و به دنبالش تصاویر پرتره میدان دانش‌آموز را روی دیوار نقش می‌اندازد. او این تجربه را هم تجربه‌ای لذت‌بخش بیان می‌کند چراکه دیگر به جای نگارخانه آثارش در معرض دید همه مردم شهر قرار گرفته بود.

این نقاشی دیواری، زمینه ورود پاکروان به هنر شهری را باز می‌کند و تاکنون چند نقاشی دیواری دیگر هم کشیده است که شامل نقاشی گذر سیاوش در میدان سرافرازان، نقاشی‌های چاپ سنگی با محوریت شخصیت‌ حضرت علی(ع) در حاشیه بزرگراه امام علی(ع)، نقاشی فصل‌ها در بین خیابان سرافرازان 21 و 23 و نقاشی نبرد اسفندیار و دو گرگ در روبه‌روی بازار حافظ است.

این هنرمند شهرمان، سال 95 تحصیلاتش در مقطع کارشناسی‌ارشد رشته نقاشی را ادامه می‌هد تا با اطلاعاتی تخصصی، مسیرش را ادامه دهد. او که در نقاشی‌هایش از شاهنامه هم الهام گرفته است، با کلامی تحسین‌برانگیز می‌گوید: در دانشگاه که با این کتاب آشنا شدم دیدم می‌تواند خوراک ذهنی من را تأمین کند. هم یک منبع تصویری قوی برایم بود هم در آن عناصر مختلفی مثل مبارزه، عشق، خیانت، تردید، فداکاری و... وجود دارد برای همین نقاشی کردن درباره داستان‌هایش برایم جذاب و دوست‌داشتنی بود و چند اثر درباره‌اش کشیدم.

 

پهن کردن تشک بیمار، کنار تابلوهای نقاشی

پاکروان در مرور خاطراتش به نمایشگاه «شیوع» که با چند هنرمند دیگر امسال به‌طور گروهی برگزار کرده‌اند اشاره می‌کند و می‌گوید: در این نمایشگاه از هنرمندان خواسته بودیم تجربه و نگاه خودشان به بیماری کرونا را به تصویر بکشند. من هم کنار نقاشی‌هایم که درباره بستری‌شدگان و فوتی‌های کرونا بود، تشک پهن کرده و خودم در آن خوابیدم و داروهای کرونا را بالای سرم گذاشتم. 

هنرمند باید درباره مسائل و اتفاقات جامعه حساس باشد طوری که با آثارش روی مخاطب تأثیر بگذارد

به گفته او، این ترکیب‌سازی تشک و داروی واقعی با نقاشی‌های فوتی‌های کرونایی، خیلی برای مخاطب جالب و در عین حال شوکه‌کننده بوده است طوری که 16هزار بازدیدکننده در فضای مجازی داشته است.

پاکروان ادامه می‌دهد: هنرمند باید درباره مسائل و اتفاقات جامعه حساس باشد طوری که با آثارش روی مخاطب تأثیر بگذارد و اگر چنین نباشد نام هنرمند برازنده‌اش نیست و به مرور توجه مردم را از دست می‌دهد. او بلافاصله به ارزش خلاقیت در کار هنر اشاره می‌کند و چنین می‌گوید: هنری که در آن خلاقیت هم نباشد، هنر واقعی نیست و خالق آن نیز به مرور مخاطبان خود را از دست می‌دهد.

 

مهجوریت هنر و هنرمند در مشهد

جعفر پاکروان که در شهرهای مشهد، تهران و اصفهان، نمایشگاه‌های متعددی برگزار کرده معتقد است، مشهدی‌ها آشنایی کمتری با هنر و هنرمندان دارند و در نتیجه این ناآشنایی، کمتر برای هنر هزینه می‌کنند. به نظر او این قهر مشهدی‌ها با هنر و هنرمندان باعث شده است که نقاشان زیادی از این شهر تمایل داشته باشند در تهران و دیگر شهرها گالری برگزار کنند.

او به وضعیت اقتصادی بد هنرمندان به‌ویژه در مشهد اشاره می‌کند و می‌گوید: اگر مردم با هنر آشنا باشند به جای تابلوفرش ماشینی، یک اثر هنری دستی تهیه می‌کنند اما متأسفانه این خلأ در شهر ما خیلی احساس می‌شود.

به نظر پاکروان، در مشهد غیر از شهرداری هیچ نهاد دیگری، کار هنری خاص و مؤثری انجام نمی‌دهد یا فعالیتش در این زمینه بسیار محدود است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44